برای اینکه داماد خوبی در خانواده همسر باشید، بخوانید
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۷۸۰۱۱
راز داماد خوب بودن برای خانواده همسر میتوانید یک داماد محبوب باشید، اگر... خصوصیات شوهر شایسته راز داماد خوب بودن برای خانواده همسر
به گزارش اقتصاد آنلاین، ممکن است تا به حال هزاران مرتبه این ضرب المثل را شنیده باشید که هر مردی فقط در حالتی به مرتبه های عالی می رسد که زنی کاردان و مناسب در کنارش باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مطمئناً شما خیلی کارها را می توانید خودتان انجام دهید، اما یک سیستم پشتیبانی قوی می تواند بیشتر به شما کمک کند.
معمولاً همه دامادها در اولین روزهای پس از ازدواج، نزد خانواده همسرشان محبوب و دوستداشتنی هستند، طوری که همه اعضای خانواده جناب تازه داماد را مورد احترام قرار میدهند،
اما دربعضی از خانواده ها طولی نمیکشد که آن روابط توأم با احترام جای خود را به روابط عادی و خنثی و حتی سرد و کسل کننده میدهد.
واقعیت این است که در بسیاری از موارد این تازه دامادها هستند که به عنوان عضو جدید یک خانواده نتوانستهاند موقعیت خود را تثبیت کنند، تا همچنان در نزد خانواده همسرشان یک داماد محبوب باقی بمانند.
میتوانید یک داماد محبوب باشید، اگر...برای این که همیشه داماد خوبی باشید رفتار شما در روزها و ماههای اول ازدواج از اهمیت بیشتری برخوردار است. شما باید فوتوفنهایی را بدانید تا بتوانید روابط خود با خانواده همسرتان را به خوبی مدیریت کنید.
- درباره تواناییهایتان دروغ نگویید اما خیلی هم فروتن نباشید. از سوالاتی که پدر و مادر همسرتان درباره مسائل کاری یا خانوادگی از شما میپرسند
ناراحت نشوید و به آنها درباره خودتان راست بگویید. حتی درباره کاستیهایتان هم راستگو باشید و بگویید که تلاش میکنید آن ها را رفع کنید. تا جایی که ممکن است مهارتهایتان را در عمل نشان دهید و قابلیتهای خود را به آنها اثبات کنید.
- هیچوقت جلوی خانواده همسرتان با خانواده خود تندی نکنید: اگر اعتراض یا دلخوری از مادر و خواهر خود دارید، در خلوت با آنها در میان بگذارید. یادتان باشد رفتار شما با مادر و خواهرتان الگویی برای رفتار شما با همسر آیندهتان تلقی خواهد شد.
- دست پر باشید؛ لازم نیست هدیههای گرانقیمت بخرید اما مناسبتها را برای هدیه دادن به همسرتان و اعضای خانواده او فراموش نکنید. حتی در حد یک کتاب، یک شاخه گل و… . هدیه محبت را زیاد میکند خصوصا اگر بیدلیل باشد.
- وقتی به دیدن نامزدتان میروید، برای او در بیش تر اوقات هدیه بخرید و گاهی اوقات هم گل، شیرینی یا هدیه برای اعضای دیگر خانواده ببرید.
- در کار منزل کمک کنید؛ اینکه وقتی در خانه همسرتان مهمان هستید، به پدر و مادر او در انجام کارها کمک کنید نشانه افت شخصیت شما نیست. بپرسید چیزی نیاز ندارند که شما از بیرون تهیه کنید؟ اگر وسیلهای در منزل به تعمیر نیاز دارد و شما تعمیر آن را بلدید، حتما این کار را انجام دهید.
- از آنها نظرخواهی کنید؛ برای پدر و مادر همسر شما بسیار مهم است که شما شخصیت مشورت کنندهای داشته باشید و اهل استبداد و خودرایی نباشید؛ بنابراین در انجام امور حتما نظر آنها را جویا شوید و در مراودات خود نشان دهید که نظر دختر آنها و خانوادهاش برای شما مهم است.
- با این کار دو نتیجه به دست میآورید. اول اینکه ثابت میکنید در زندگی با دختر آنها خود رای و مستبد نیستید و دوم آنکه به آنها نشان میدهید برای نظر و تجربه و مشورتشان ارزش قائلید.
- یک گردش دسته جمعی راه بیندازید؛ صمیمیت پشت میز و با کت و شلوار به وجود نمیآید. اگر میخواهید به خانواده همسرتان نزدیک شوید باید به جمعهای صمیمانهتری وارد شوید. یک پیکنیک آخر هفته، یک مسافرت چند روزه یا دعوت از آنها به خانه خودتان میتواند راههایی برای نزدیکتر شدن باشد.
- مردانه رفتار کنید؛ شوخطبعی بسیار پسندیده است اما مهمتر از آن رفتار پخته و بالغانه شماست. این که بدانید کی شوخی کنید و با کی بسیار مهم است. با بزرگتر خود هرگز شوخیهای سخیف نکنید و کوچکتر از خود را هم به تمسخر نگیرید. شوخیهایتان باید در نهایت متانت و ظرافت باشد.
- تلفنهای خصوصی داشته باشید؛ بد نیست هر از گاهی با پدر یا برادر همسرتان در بیرون از خانه دیدار کنید یا تلفنی احوال آنها را جویا شوید. با این کار میتوانید بیشتر اعتماد و محبت آنها را جلب و خیالشان را بابت صلاحیتهای خود راحت کنید.
خصوصیات شوهر شایسته1- دیانت و تقوی:شوهری که متدین و با تقوی باشد، حقوق همسرش را حفظ می کند و هیچ گاه در پی هوس های نامشروع نیست، به او احترام می گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوری ) می کند.
امام باقر(ع) می فرمایند: " شایستگی داماد در تقوا و دیانت و امانت او نهفته است؛ هر کس واجد این شرایط باشد درخواست وی را بپذیرید."
2- حسن خلق:یکی از ویژگی های شوهر شایسته آن است که از نظراخلاقی مهربان، خوشرو و نسبت به همسرش دوستی مخلص باشد.
حضرت رسول ( ص ) می فرمایند : هرگاه فردی به خواستگاری دخترتان آمد که از نظر دین و اخلاق شما را راضی می کرد دخترتان را به ازدواج او در آورید.
3- فعّال و تلاشگر: شوهر باید برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خانواده اش کوشش و فعالیت نماید. بدترین شوهر کسی است که در خانه بنشیند و همسرش را برای تهیه مایحتاج خانه به کار وا دارد.
4- عفّت زبان : بیان ، یکی از عوامل تشکیل دهنده شخصیت است. کسی که در گفتار با کلمات توهین آمیز و فحش و ناسزا دیگران را بیازارد، عفت زبان ندارد.
چنین فردی قبل از هر کس همسرش را مورد حمله قرار می دهد و در برابر هر چیزی که مطابق میلش نباشد به ناسزاگویی می پردازد. بنابراین ، داشتن عفت زبان یکی از خصوصیات یک شوهر شایسته است.
5- سخاوت :فردی که خِسّت و بخل را بر خود و دیگران روا دارد ، شوهر خوبی نخواهد بود. بخشش و فراهم کردن رفاه و توسعه دادن به زندگی خانواده از طریق مال حلال و دست و دل باز بودن،از خصوصیات یک شوهر خوب است. تهیه هدیه و کادو برای همسر از اعمالی است که یک شوهر شایسته به مناسبت های مختلف انجام می دهد.
6- مهمان نوازی :مردی که نان خانه اش را کسی ندیده و درِ منزلش را به روی دوستان و اقوام ببندد، همسر خوبی نخواهد بود.
این مرد باید بداند همسرش که در خانه پدر و مادر بزرگ شده و با خویشاوندانش معاشرت و رفت و آمد داشته ، نمی تواند با آنان قطع رابطه کند. بنابراین مهمان نوازی و معاشرت با خویشاوندان از صفات یک شوهر خوب است.
7- آراستگی :همانطور که شوهر متوقع است همسرش آراسته باشد ، خودش نیز باید به وضع ظاهرش برسد و از نظر لباس و نظافت دقت کافی بنماید. خیلی از مردان به وضع ظاهر خود توجه ندارند و همیشه مورد انتقاد و اعتراض همسر خود قرار می گیرند.
8- امین بودن :مرد باید از هرگونه پنهان کاری یا عدم صداقت با همسرش بری باشد؛ زن ، امین او و او ، امین زن باشد. در این صورت است که زندگی ، سعادت و خوشبختی را به دنبال خواهد داشت.
9- اصالت و نجابت خانوادگی :از ویژگی هایی که در شوهر اهمیت خاص دارد ، یکیوراثت و دیگریمحیط است که اصالت خانوادگی هر دو را در بر دارد.
بنابراین دختران باید در نظر داشته باشند فردی را به شوهری برگزینند که از یک خانواده نجیب و خوشنام بوده و در یک محیط خانوادگی سالم بزرگ شده باشد.
منبع: بیتوته
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: داماد خانواده همسر خانواده همسر شوهر شایسته پدر و مادر داماد خوب یک شوهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۷۸۰۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادامه جنجال توسلجویی علمالهدی به شاهنامه | نمیدانستید منیژه، زن بادهنوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!
در سخنان علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره حجاب، سایت عصرایران در یادداشتی نوشته است؛
در خبرها آمده بود که احمد علمالهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».
اینکه جناب علمالهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواستهای است بر آنچه به عنوان دینگریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبونهای رسمی انکار شده است.
محافظهکاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دینگریزی در جامعۀ ایراناند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علمالهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژهای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنهاش را ندیده بود، ولی شرابخواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگیهای او بوده است؟
در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل میبندد و او را به خیمهاش دعوت میکند. چند شبانهروز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن میشود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان مینواختند.
ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:
نهادند خوان و خورش، گونهگون
همی ساختند از گمانی فزون
نشستنگه رود و می ساختند
ز بیگانه خیمه بپرداختند
پرستندگان ایستاده به پای
ابا بربط و چنگ و رامش سرای
میِ سالخورده به جام بلور
برآورده با بیژن گیو زور
سه روز و سه شب شاد بوده به هم
گرفته بر او خواب مستی ستم
در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه میشود، فردوسی میگوید:
به پرده درآمد چو سرو بلند
میانش به زرین کمر کرده بند
منیژه بیامد گرفتش به بر
گشاد از میانش کیانی کمر
به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علمالهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیدهای به نام دینگریزی را پذیرفتهاند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علمالهدی در شکلگیری آن پدیده نقش موثری داشتهاند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟
مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده مینواختند تا خلوت و معاشرتشان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علمالهدی به آن تمسک جستهاند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علمالهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.
این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سختگیریها موجب دینگریزی جوانان [یا دست کم لایههای قابل توجهی از آنان] نشده؟ قطعا اگر این سختگیریها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژهای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواریاش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوشبر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:
نهفته به کاخ اندر آمد به شب
به بیگانگان هیچ نگشاد لب
چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت
نگار سمنبر در آغوش یافت
در سخنان آقای علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علمالهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی میزیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشاندهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.
نکتۀ مهمتر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس بیشتری بر تن داشتند.
اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس چندانی نداشتند. یعنی نه لباسهای گوناگون داشتند، نه همان تک لباسی که داشتند، همۀ جای بدنشان را میپوشاند و در نتیجه آفتاب تن آنها را میدید و میسوزاند.
اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباسهای با آستین بسیار بلند را نمیپسندید و اگر لباسی میخرید و آستیناش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را میبرید، دلیلش این بوده که چنین جامههایی را اشراف از سر تفاخر میپوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباسهایی نداشتند.
احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه میگوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشارهای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.
به عنوان جمعبندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن بادهنوشی مثل منیژه به میان میآید، یعنی جناب علمالهدی هم واقفاند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیتهایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار میشود.
دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علمالهدی و همفکران محافظهکار ایشان میگویند، سختگیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آنها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دینگریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دینگریزی به دینستیزی هم منتهی خواهد شد.
سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشتهاند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.